چهار سوی ذهن

همه ما محتاج یک انقلاب درونی هستیم.در معادله زندگی آینده هیچ وقت با گذشته برابر نیست

چهار سوی ذهن

همه ما محتاج یک انقلاب درونی هستیم.در معادله زندگی آینده هیچ وقت با گذشته برابر نیست

شناخت ذهن انسان(قسمت اول)

 جوینده چیزی یا به آن یا به برخی از آن خواهد رسید. (حضرت علی ع /حکمت ۳۸۶)

ذهن انسان همه چیز را کنترل می کند . ادراکات، تصورات ، تفکرات ، اعتقادات .بطور کلی تمام جنبه های شناختی رفتار انسان تحت کنترل است. جهان و هر آنچه که در آن موجود است، ازطریق تصورات ما در ذهن انعکاس می یابد.مامی توانیم از طریق  روشهای کنترل ذهن این تصورات را تغییر دهیم و آن وقت خواهیم دید که واقعیت های زندگی ما نیز دستخوش تغییر خواهند شد، یا به زبان دیگر اگر ما توان آن را داشته باشیم که ذهن خودمان را تحت کنترل درآوریم قادر خواهیم بود دنیای مطابق با آرمانها و ایده آل های خودمان بسازیم.  تصویر ذهنی که ما از خویش داریم براساس اعتقادات ، باورها ، ارزش های حاکم بر جامعه، تجارب گذشته ، موفقیت ها ، شکست ها ،تحقیرها  و پیروزیها شکل گرفته است  و از مجموعه این عوامل است که در ذهن تصویری از خود می سازیم . 

ذهن انسان دارای دو بخش است: 

 1- ذهن هوشیار یا ضمیر خود آگاه  

 2 - ذهن نیمه هوشیار یا ضمیر ناخودآگاه  . 

بهترین راه درک ذهن هوشیار و نیمه هوشیار این است ک به آنها بصورت یک باغچه نگاه کنیم . شما یک باغبان هستید و در طول روز مشغول کاشتن دانه هایی ( همان اندیشه‌هائیست که روزانه به فکر خود راه می‌دهید) هستید. هرچه را که می کارید در تن و محیط زندگیتان درو می کنیم .اکنون مشغول کاشتن افکار مربوط به آرامش ، عمل درست، حسن نیت و سعادت بشوید و  به آرامی وعلاقه در باره ویژگیهای آنها بیندیشید، آنچه را که اندیشیده اید به طورکامل در ذهن آگاهتان جای دهید و به کاشتن این دانه های شگفت انگیز ادامه دهید دراین صورت محصول با شکوهی را درو خواهید کرد.
 

*  تعریف ذهن هوشیار (خودآگاه ) و ضمیر نا خودآگاه (نیمه هوشیار) 

  *ذهن هوشیار«خود آگاه» : اعمال و شعور خود آگاه ما از مغز سرچشمه می گیرند. اندیشه شما توسط مغز یعنی همان عضوی که خود آگاهی از آنجا متجلی می شود، آشکار می گردد. وقتی ذهن خود آگاه شما اندیشه ای  را می پذیرد آن اندیشه به شبکه خورشیدی که مغز شما خوانده می شود ، منتقل می گردد و در آن تجلی می یابد. شما با مغز خود آگاه خود فکر می کنید و آن را در درون خود به ضمیر باطن می سپارید.در برخی کتاب ها از خود آگاهی عینی یاد شده است ،  ضمیر خود آگاه با شناسایی جهان پیرامون سر وکار دارد که به کمک حواس پنج گانه صورت می گیرد . این ذهن هر چیزی را به همان گونه که واقعاًدیده می شود می بیند . مرگ ، بیماری ، فقر و تنگنا را مشاهده می کند و برضمیر نا خود آگاه اثر مستقیم دارد . وقتی ذهن خودآگاه مملو از ترس ،نگرانی و ... باشد ، این حالت در ضمیر نا خودآگاه نیز نفوذ می کند و انسانرا به سمت ترس و نگرانی می برد.اما  اگر ضمیر خودآگاه دارای افکار مثبت باشد  بر ضمیر ناخود آگاه اثر کرده و انسان را به سوی موفقیت سوق می دهد.
*ضمیر نا خود آگاه «نیمه هوشیار» : این ضمیر مانند بخار یا برق ، قدرت
مطلق است  و بدون مسیر و جهت ، هر فرمانی را که به آن بدهند ، انجام می دهد وتوان فهم و استنباط ندارد . ضمیر نیمه هوشیار ما  تفاوتی میان اندیشه های مخرب و سازنده قائل نیست ، هر چه به او بدهیم با آن تغذیه می شود  و همه چیز بسته به اندیشه‌هایی دارد که در خود آگاه ما  موجود است .هرکلمه و اندیشه ای بر آن اثر می گذارد و با دقتی حیرت آور آن را به عینیت در می آورد. ضمیر ناخودآگاه، ضربان قلب ، گردش خون و ... را تحت کنترل دارد و تمام وظایف شما را کنترل کرده ، هرگز نمی‌خوابد و استراحت نمی کند .حالافرض کتید اگر انسانی در عمق تفکر  ناخود آگاه خود  برنامه  «من شکست میخورم» را ایجاد کند در هر معامله ای که شرکت کند ، به جای پیروزی درانتظار شکست می‌نشیند. پس هر چیزی که به روی ضمیر نیمه‌هوشیار نقش می بندد،به شکل تجارب و حوادث و به صورت عینی منعکس می شود .این است که شماباید دقیقاً مراقب ایده ها  و افکار خود باشید ، زیرا پاسخ  اتوماتیک ضمیرباطن شما بر پایه اندیشه هایتان می‌باشد. ضمیر باطن شما یک دستگاه ضبط صوت است که افکارتان را همان طور که در ضمیر خود آگاه ضبط کرده اید ، به شماتحویل می دهد. باید توجه داشته باشید چون کارکرد ضمیر ناخودآگاه بسیارشگفت انگیز است، در بسیاری از موارد  توجه بیش از اندازه به افکار (مثبت یا منفی) ذهن شما را به شدت درگیر می سازد . راه حل این است که آنها را رها کنید  و هر گاه با ابهامی رو برو شدید ، رهایی را به ذهن خود هدیه دهید.
 

* لازمه شناخت از تصویر ذهنی  

 «تصویر ذهنی چیست؟» 

تصویرذهنی حاصل عملکرد ذهن و مغز انسان و تعیین کننده تمامی شکست ها و پیروزیها است. ما برای رسیدن به یک زندگی رضایت بخش نیاز به یک تصویر ذهنی واقع بینانه و شایسته داریم تا بتوانیم با آن زندگی کنیم .تصویر ذهنی پایه ای است که تمامی شخصیت، رفتار و حتی کیفیت شما بر اساس آن شکل می‌گیرد، بنابراین به نظر می رسد که تجارب ما، تصاویر ذهنی ما را تقویت میکنند. هر انسانی همان است که در ذهن خود آن را ساخته است. توانایی ها ،قدرت ها و ضعفهای  او همه از تصاویر ذهنی او به وجود آمده اند.زنان و مردان موفق ، مدتها است  از تصاویر ذهنی و تمرین نمایش آن برای رسیدن به موفقیت استفاده می کنند. برای یک زندگی ایده آل کافی است  اندیشه های خودرا به سوی بهترین ها هدایت کنیم. علم نوپای «سیبرنتیک» ثابت کرده است که مکانیزم خلاق دستیابی به تصویر ذهنی (قوه تخیل) است.
 

* افکار مثبت 

این ما هستیم که زندگی خود را می سازیم . آن چه که شما را به زندگی امیدوار میکند  وفکری که شما را به خوشحالی و هیجان می رساند ، از افکار مثبت سرچشمه   می گیرد .هرگونه که فکر و عمل کنید ، بازتابش را خواهید دید. به عبارتی گویی از پشت شیشه ای رنگی به زندگی می نگریم و با هر  رنگی  که به وقایع و رویداد های بیرونی نگاه کنیم ، همان گونه آن ها را حس می کنیم. پس ما مختاریم هر دیدی داشته باشیم . وجود لایزال  الهی ما را مختار آفریده است ؛ او کریم است  و ما را آزاد خلق کرده ، حتی اجازه داده تا احساس بدبختی وبیچارگی داشته باشیم. همچنین این قدرت را به ما داده است که با ایجاد افکار و دید مثبت ، خوشبختی را لحظه به لحظه با تمام وجود و باتک تک سلولهایمان حس کنیم.تصویر ذهنی مثبت در احساس ما بیشترین نقش را دارد. ما می توانیم موفقیت ، خوشحالی و سلامتی را به خود تلقین و تأکید کنیم. میتوانیم احساس را در چهره ،قامت ، طرز لباس پوشیدن  و ادای‌کلمات ایجادکنیم.اگر خود را شاهزاده بدانیم و لایق  ارزش و احترام، مردم نیز همان گونه با ما رفتار خواهند کرد. ساده‌تر بگویم ، هر کس تصویری در ذهن دارد که حاصل تجربیات گذشته و تربیت اجتماعی اوست. با توجه به تصویری که از خود در ذهن ساخته ایم، ارزش و اعتماد به نفس خود را تعیین می کنیم .تصویر ذهنی ، تمام رفتار و شخصیت ما را شکل می دهد. حال برای تثبیت تصاویرذهنی مثبت باید چه کارهایی را انجام دهیم .  

در چند روز آینده راهکارهایی برای تثبیت تصاویر ذهنی مثبت ارائه می دهیم. 

                                                                           

                                                                                          ادامه دارد......

نظرات 7 + ارسال نظر
حسین شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:51 ق.ظ http://1w1p.blogsky.com

سلام
وبلاگ خوبی داری مطالبت هم جالبه. به وبلاگم سر بزن . ازت میخوام نظرت رو راجع به سوالهایی که پرسیدم بگی . مطلب و یا نظرت رو بفرست به اسم و آدرس وبلاگ خودت تو وبلاگم استفاده میکنم.

حسین شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:00 ق.ظ http://1w1p.blogsky.com

سلام
وبلاگ خوبی داری مطالبت هم جالبه. به وبلاگم سر بزن . ازت میخوام نظرت رو راجع به سوالهایی که پرسیدم بگی . مطلب و یا نظرت رو بفرست به اسم و آدرس وبلاگ خودت تو وبلاگم استفاده میکنم.

حسین شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:44 ق.ظ http://1w1p.blogsky.com

سلام
مطلبت رو تو صفحه مربوط به مطالب ارسال شده توسط بازدیدکنندگان بخش ؛خدا واحد است؛ گذاشتم نظر خودم رو هم راجع بهش نوشتم. خوشحال میشم بخونیش.
خداوند نگهدارت باشه.

مجتبی در DARKMAN چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ب.ظ

متشکرم از مطالب جالبتون

sadya دوشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 02:24 ب.ظ

khub bod

reza1397rich جمعه 3 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 11:16 ق.ظ

سلام خیلی عالی بود،اگه امکانش هست از طریق ایمیلم این راهکارهایی رو که برای تثبیت تصاویر ذهنی میخوای پست کنی رو اطلاع رسانی کن ممنونم از شما

رضا پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 11:21 ق.ظ http://bihamta96.blogsky.com

معرفی کتاب :



ذهن به هر چیزی که بخواهد می اندیشد و یا نمی اندیشد. و گاه خود ذهن از اندیشیدن در باره چیزی خسته و مستهلک می شود و می خواهد که آن چیز را فراموش کند ولی نمی تواند و چه بسا بطرز حیرت آوری به چیزی که مدتهای مدید در مقابل رویش قرار دارد و سراسر تناقض بار است ومسئله آفرین، لحظه ای هم نمی اندیشد و گویا آن چیز وجود ندارد. بنابر این ذهن از خودش اراده ای ندارد...



...ولی «انتخاب» یک امر و وضع و مقام دیگری است. زیرا همه می دانند و می گویند که مثلاً دروغ و ریا و خیانت بد است ولی اندکند که به این تشخیص ذهن خود که حاصل قیاس است عمل می کنند و توان عمل به این تشخیص را دارا هستند...



... من بواسطه قوه قیاس، تشخیص داده ام که مثلاً غذاهای ترش برای سلامتی ام ضرر دارد ولی باز هم آنرا می خورم و نمی توانم که نخورم. این یعنی چه؟ انسان از چه کانونی در وجودش انتخاب می کند.

... اصلا خلاف وگناه محصول استقلال ذهن و دل از یکدیگر است ونیز کلیه تناقضات روانی و استهلاک وجودی انسان وعذابها حاصل این جدائی و استقلال است و این علت دوگانگی ذاتی وجود انسان است وعلت همه ریاها و اختلالات عصبی و روانی و درگیریهای درونی و بیرونی و نیز علت پوچی ها.

و ذهن مثل قوه مقننه است و دل هم قوه مجریه. و آنچه که وجدان نامیده می شود جریان و یا میدان ارتباطی بین دل و ذهن است که در حکم قوه قضائیه می باشد. آنجا که دل، موافق انتخاب درست ذهن، انتخاب و عمل می کند، وجدان هم راضی و آرام است و در غیر اینصورت متشنج و نا آرام می باشد و صاحبش را بیقرار و رنجور می نماید و این همان اجر و جزاست.

استاد علی اکبر خانجانی

کتاب شناخت شناسی ص 87

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد