چهار سوی ذهن

همه ما محتاج یک انقلاب درونی هستیم.در معادله زندگی آینده هیچ وقت با گذشته برابر نیست

چهار سوی ذهن

همه ما محتاج یک انقلاب درونی هستیم.در معادله زندگی آینده هیچ وقت با گذشته برابر نیست

رفع نگرانی و اضطراب

 دانش میراثی گرانبها و آداب زیورهای همیشه تازه و اندیشه آیینه ای شفاف است.(حضرت علی ع/حکمت ۵)

نگرانی و اضطراب

نگرانی و اضطراب بخشی از زندگی روزمره انسان قرن بیست و یکم شده است اما در این بین افرادی هستند که همیشه نگران هستند.این افراد گاهی آنقدر دچار استرس می شوند که از دست آن خسته می شوند و نمی دانند که باید با آن چگونه بر خورد کنند و هر کاری برای رهایی از شر آن انجام می دهند نه تنها از نگرانی دور نمی شوند بلکه اوضاع بدتر می شود .

برای از بین بردن نگرانی در زمان ما درمانهای زیادی پیشنهاد شده است . از درمان با دارو گرفته تا روان درمانی و روشهای پیچیده و مشکل خسته کننده و طولانی . ولی آیا این درمانها موفقیت آمیز بوده؟

آنچه که در اینجا پیشنهاد می شود یک سری راه حلهای بسیار ساده و آسان می باشد که فرد نگران می تواند با انجام آنها از شر استرس خلاص شود و از زندگی لذت ببرد.

نگرانی یک عادت ذهنی می باشد . عده ای آن قدر به آن عادت کرده اند و آن قدر موقعیتهای استرسزای گذشته و آینده را تکرار می کنند که متوجه نمی شوند این یک عادت است و فکر می کنند بخشی از وجود آنها می باشد مانند یک عضو از اعضای بدنشان مانند دست یا پا در حالی که این گونه نیست و این یک ذهنیت کاملا غلط است که مانع جدا شدن نگرانی از وجود شما می شود.

وقتی به اطراف خود نگاه می کنید افراد زیادی را می بینید که بدون استرس زندگی می کنند و حتی خود شما زمانی در گذشته بدون آن زندگی می کردید بعد کم کم به آن عادت کردید و وضع را به اینجا رساندید.

شما باید یدانید در هر وضعیتی به سر می برید می توانید نگرانی را برای همیشه از خود دور کنید به گونه ای که دیگر هیچ وقت دچار نگرانی بی مورد نشوید.

اولین نکته مهم :

 ** خلاصی از استرس و اضطراب ممکن است.بهبود و تغییر شدنی است.**

این را باور کنید .جلوی آیینه بروید مشتهای خود را گره کنید و با اطمینان به خود بگوببد :"من هم می توانم راحت و آسوده زندگی کنم بدون هرگونه نگرانی."

این اصل اساسی را هر روز بارها و بارها با قدرت و صلابت تکرار کنبد.

حالا خودتان را ببینید که کاملا آسوده و به دور از هر گونه اضطراب و ناراحتی زندگی می کنید . ذهن هر چه را که ببینید آن را کم کم باور می کند و اصلا واقعی یا خیالی بودن تصویر برایش مهم نیست .مهم دیدن و تکرار آن و احساساتی است که شما هنگام دیدن تصویر بروز می دهید.دقیقا همان کاری که در مورد نگرانی می کردید:بارها و بارها به طور ناخودآگاه تصویری را می دیدید و احساسات شما هم به این تصویر عمق می بخشید و تاثیر فوق العاده مخربی را بر روان و اعصاب شما به جای می گذاشت .

 پس شما هم باید به طور ارادی و با تمرکز , عملی را بر خلاف جریان گذشته انجام بدهید .  همچنان که گفته شد خودتان را بارها و بارها در حال راحتی و آسودگی خیال تصور کنید . برای رسیدن به هر موفقیتی کافی است خود را در آن وضعیت دوست داشتنی تصور کنید,بارها و بارها .اگر به آن موقعیت برسید چه احساسی خواهید داشت؟همین الان آن احساس را داشته باشید.آخیش !خلاص شدم !راحت شدم !هرچه این احساس عمیق تر باشد اثرش بیشتر است و هرچه شما این کار رادر طول روز بیشتر تکرار کنید زودتر به آرامش می رسید.

بهتر است هر روز صبح و ظهر و شب هنگام خواب این کار را ده بار تکرار کنید.هنگام خواب مهم ترین مرحله زندگی انسان برای انتقال اطلاعات به ضمیر ناخودآگاه می باشد هر آنچه را که در این هنگام با خود می گویید و می بینید به ضمیر ناخودآگاه منتقل می کنید پس در هنگام خواب به هیچ وجه نباید به تفکرات نگران کننده اجازه ابراز وجود بدهید.

می توانید این تمرین را یه صورت دیگری نیز انجام بدهید :ابتدا ببینید که مقدار کمی از وجود شما بهبود یافته مثلا ده درصد بعد کمی بیشتر و همین طور بهبودی را بیشتر و بیشتر کنید تا همه وجود شما را فرا بگیرد درضمن احساسات را فراموش نکنید.

دومین اصل اساسی : 

 **خود را در موقعیت بهبودی کامل و در آرامش ببینید بارها و بارها و همراه با احساسات عمیق .**

هر چقدر به نگرانی بپردازید آن را برای خودتان مهم تر کرده اید . ذهن شما اهمیت موضوع را درک کرده و آن را مرتب به طور ناخود آگاه برای شما زنده می کند و بدون آنکه شما بخواهید جلوی چشمانتان ظاهر می کند . ذهن شما به خوبی یا بدی موضوع اهمیتی نمی دهد و آن را اصلا درک نمی کند فقط می فهمد به هر مسئله ای بیشتر بپردازید که احساسات نیز در آن دخیل باشد برایتان مهم است و او هم وظیفه دارد آن را برای شما تکرارکند تکرار و تکرار و تکرار . این از عجایب ذهن و ضمیر ناخودآگاه انسان می باشد.

کاری که ما از شما می خواهیم یک کار سخت و پیچیده نیست که چرا و چگونه نگران می شوید؟و ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه شما را زیر و رو کنیم تا بفهمیم نگرانی شما از کجا نشات می گیرد . این کار در اکثر مواقع ضمن صرف وقت زیاد و هزینه بسیار بدون نتیجه هم به پایان می رسد . کاری که باید انجام بدهید یک فعالیت ساده و آسان است:

هر وقت نگرانی به سراغ شما آمد با او مبارزه نکنید , سربه سرش نگذارید , او را به حال خود رهاکنید و فقط حواستان را به جای دیگری ببرید.همین!

هر چه به آن کمتر اهمیت بدهید در ضمیر ناخودآگاه شما نیز بی اهمیت تر و بی اهمیت تر می شود تا جایی که کم کم از بین می رود.

این همان اصل سوم است :

   ** اهمیتی به نگرانی ندهید فقط حواستان را به جای دیگری ببرید **

 ما چند تمرین ساده ارائه میکنیم که با انجام آنها می توان تمرکز را به جای دیگری منتقل کرد.این تمرینات بسیار ساده و آسان می باشند:

1-هر وقت نگران شدید انگشتهای پایتان را تکان دهید آنها را باز و بسته کنید . می توانید انگشتهای هر دو پا را باهم یا ابتدا یک پا سپس پای دیگر را تکان دهید.متوجه می شوید که حواس شما سریعا به انگشتان پا منتقل می شود و این دقیقا همان کاری است که به شما کمک می کند.

2-تمرین دیگر :به خاطرات گذشته خود برگردید و یک سفر خاطره انگیز که از یادآوری آن لذت می برید را در ذهن خود زنده کنید و آن را با تمام جزئیات شیرین و لذت بخش مجسم کنید.در این خاطره مسرت بخش غرق شوید و احساسات خود را بروز دهید.این کا ر را بارها و بارها تکرار کنید.

در ابتدا ممکن است این کار برای شما کمی سخت باشد ولی هر چه بیشتر انجام بدهید ورزیده تر می شوید و کم کم انجام آن برایتان ساده تر می شود و حتی بعد از مدتی به محض آمدن نگرانی به طور ناخود آگاه به خاطرات شیرین منتقل می شوید و بدون هیچ کاری نگرانی خودش از بین می رود .

3-آنچه با خود می گویید و در باطن خود نجوا می کنید را به زبان بیاورید.نمی دانید این تمرین چه اثری دارد.هرچه را که با ضمیر خود می گویید و باعث نگرانی شما می شود و ضربان قلب شما را بالا می برد را با صدای بلند بگویید . البته نه خیلی بلند که دیگران فکر کنند دیوانه شده اید به اندازه ای که خودتان بشنوید کافی است . اگر در درون خود با دیگران حرف می زنید و دیگران با شما حرف می زنند یا هر آنچه که استرس زا می باشد را بگویید : این جا این کار را می کنم فلانی این جوری می گوید و دیگری این کار را می کند همه اینها را بگویید طوری که صدای خود را بشنوید خواهید دید که آنچه باعث نگرانی می شد اثر خودش را از دست داده و دیگر شما را ناراحت و مضطرب نمی کند .به همین راحتی!

4-به محض اینکه نگران شدید شروع به شمردن اعداد بکنید مثلا اعدادی که ضریب 3 هستند یا ضریب چهار هستند را بشمارید یا می توانید از 100 تا یک را بشمارید یکی یکی از صد کم کنید بعد دو تا دوتا یا سه تا سه تا این تمرین چون احتیاج به تمرکز دارد بلا فاصله ذهن شما را با خود در گیر می کند در ضمن دارای تنوع زیاد هم می باشد و شما اعدا را به گونه های مختلف می توانید شمارش کنید.

تمرینات دیگری وجود دارد که به تناوب در اختیار شما قرار می گیرد.

هر بار که موفق می شوید نگرانی را کنار بزنید و به آرامش نسبی برسید بلافاصله خود را تشویق کنید:آفرین! ای والله! و کلماتی از این قبیل و هر چه را برای تشویق خود لازم است انجام دهید .البته نباید فقط کلمات در کار باشد بلکه باید توام با احساس شادی و خوشحالی و ظفرمندی باشد . چون شما هدف بزرگی دارید هر کاری که برای رسیدن به این هدف انجام می دهید دارای ارزش بسیار است ولو اینکه کوچک باشد پس شایسته تشویق و قدردانی از خود می باشد . بسیاری از افراد حتما باید کار بزرگی انجام دهند تا ذره ای احساس خوشحالی و رضایتمندی از خود داشته باشند . فکر می کنند حتما باید بر نگرانی به طور کامل پیروز شوند تا خودشان را تشویق کنند . این یک فکر کاملا غلط است.

افراد موفق بعد از هر قدمی که در راه هدفشان برمی دارند بلافاصله خود را تشویق می کنند و برای خود هورا می کشند .این یک راز بزرگ است که دیگر انسانها از آن بی خبرند و وقتی هم که از آن آگاه می شوند برای آن ارزشی قائل نمی شوند.

 چهارمین اصل اساسی:

                                              ** تشویق خود**

شما با هر قدم کوچکی که بر می دارید  همچون یک نوزاد دارید راه رفتن را یاد می گیرید . آیا شما از یک نوزاد انتظار دارید که بلافاصله شروع به دویدن کند؟بزرگترها اگر یک نوزاد برای اولین بار از زمین بلند می شود غرق شادی و خوشحالی می شوند . پس چرا ما نباید در مورد خودمان این کار را انجام بدهیم .هر کاری را که شروع می کنید در ابتدا دقیقا مانند همان نوزاد می مانید که تازه می خواهد ایستادن را یاد بگیرد . پس دریغ نکنید و خوشحال شوید دستهایتان را به علامت پیروزی بالا ببرید, بالا و پایین بپریدو حتی به خودتان جایزه بدهید.

با تشویق خود می توانید بسیار زودتر از انتظار به موفقیتهای عظیم در زندگی برسید .این کار را می توانید در تمام مراحل زندگی انجام دهید.

به جای سرکوفت زدن به خود تشویق کردن خود را به یک عادت تبدیل کنید.

http://www.7hadaf.com 

نظرات 1 + ارسال نظر
سمانه یکشنبه 16 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 07:31 ب.ظ

سلام
مطلبتون خیلی خوب بود خیلی احساس خوبی بهم دست داد با خوندن این متن
موفق باشین التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد