چهار سوی ذهن

همه ما محتاج یک انقلاب درونی هستیم.در معادله زندگی آینده هیچ وقت با گذشته برابر نیست

چهار سوی ذهن

همه ما محتاج یک انقلاب درونی هستیم.در معادله زندگی آینده هیچ وقت با گذشته برابر نیست

مطالعه موفق

مطالعه موفق با تمرکز (مراقبه,مدیتیشن,مانترا) 

یکی از تمرینات بسیار مؤثر در ایجاد خلأ فکری و قرار گرفتن در وضعیت بی فکری که برای تمرکز حواس فوق العاده مفید و لازم است، روشی است به نام مراقبه یا مدیتیشن این تکنیک، که امروزه علم آن را کاملاً تأیید کرده است، نقش مؤثری در ایجاد آرامش دارد. کسانی که روزی ۲ بار و هر بار ۲۰ دقیقه تمرین را به طور مداوم انجام دهند، پس از مدتی از تمرکز حواس، خلاقیت، آرامش و سلامت بیشتر برخوردار می گردند. مراقبه و مدیتیشن تکنیکی برای “دستیابی به لایه های عمیق فکر” است و شخص می تواند با این تمرین، به منشأ ایجاد فکر دست پیدا کند.

آنچه که ما آن را فکر می نامیم، انرژی است که به سطح مغز آمده است یعنی از منشأ خود به مرور بالا آمده تا به سطح مغز رسیده است. تولید و ایجاد فکر را غالباً به سطح و عمق دریا تشبیه می کنند. همان طور که یک حباب، ابتدا در عمق دریا به صورت بسیار کوچک ایجاد می شود و کم کم بالا می آید و هم زمان با بالا آمدن بزرگ و بزرگتر می شود تا به سطح آب می رسد، فکر نیز چنین روندی را طی می کند. ابتدا از لایه های عمیق مغز عبور می کند و آنجا ما آن را احساس و تجربه می کنیم و می گوییم که فکری به ذهنمان خطور کرد. 

در دریا، سطح آب پر از موج و تلاطم است و حرکت، نوسان فراوان دارد. اما عمق دریا کاملاً ساکت و آرام است و آن تلاطم و نوسانی که در سطح مشاهده می شود، ابداً در عمق نیست. با آنکه همه حبابها که در سطح به چشم میخورند از  همین قسمتهای عمیق می آیند اما اینجا کاملاً ساکت و آرام است.

ما معمولاً با سطح مغز خود در ارتباطیم. آنجا که همه چیز، شلوغ و پر هیاهو است . ما اگر قادر باشیم به قسمتهای عمیق تر مغز دست پیدا کنیم و به منشأ فکر راه یابیم، عملاً هم سکوت و سکون ذهنی برایمان میسر می شود و هم به جایی می رسیم که منشأ خلاقیت، تدبیر و تمرکز فراوان است. مراقبه، چنین کاری می کند. مراقبه شما را به قسمتهای عمیق مغز می برد. به سکوت ذهن، به سکون فکر و به خالی ِ درون با تمام فواید فوق العاده ای که یک مراقبه مداوم دارد، تمرین آن بسیار ساده و آسان است. 

چگونه مراقبه کنیم؟

شما در هر وضعیتی که دوست دارید بنشینید. توجه دارید که مراقبه حتماً باید در حالت نشسته انجام شود. مراقبه در حالت خوابیده نداریم. وضعیتی راحت به خود می گیریم. چشمهای خود را می بندیم و سکوت می کنیم.

مانترا

مانترا یا ذکر در مراقبه، غالباً واژه ای بی معنی است که صرفاً یک فرکانس صوتی دارد. یک صدا و صوت است و دیگر هیچ. نه معنی دارد نه مفهوم. نه فکر را به خود مشغول می کند. البته جلوتر، که از نقش ذکر در عرفان اسلامی به عنوان یک تمرین مؤثر برای ایجاد تمرکز صحبت می کنیم، می گوییم که ذکر در ابتدا باید با معنی باشد و سپس در اثر تکرار بر زبان و در ذهن بی معنی می شود. در مدیتیشن وقتی به مراقبه نشستید و چشمها را بستید، حالا باید واژه ای بی معنی را مدام در ذهن خود تکرار کنید. این واژه به میل خودتان، هر واژه بی معنایی می تواند باشد 

در نزد یوگیها مهمترین و متداول ترین مانتراها صوت اوم می باشد.یعنی شخص می نشیند، چشمها را می بندد و مدام در ذهن خود تکرار می کند: اوم، اوم، اوم . . . و این عمل را ۲۰ دقیقه مداوم انجام می دهد

روان شناسی امروز ثابت کرده است که با ذکر یک مانترا عملاً بعد از دقایقی تمام قسمتهای ذهن را خستگی و رخوت می گیرد و صرفاً یک نقطه فعال باقی می ماند. مانترای شما نیز می تواند واژه “اوم” یا هر واژه بی معنای دیگری باشد که انتخاب می کنید. اما آنچه بسیار مهم است این است که این مانترا همیشه ثابت باشد و هیچ وقت آن را تغییر ندهید و همیشه با این مانترا مراقبه کنید. اشتباه مسلمی که بعضی از معلمان تکنیک مدیتیشن مرتکب می شوند و امروزه علم آن را به شدت مردود اعلام می کند، این است که می گویند هر کس مانترا یا صوتی مخصوص به خود دارد و ادعا می کنند که قادرند مانترای هر کسی را کشف کنند و مانترای مخصوصش را به طور خصوصی اعلام کنند و حتی به او می گویند که این واژه صرفاً مال شماست و مراقب باشید که آن را با هیچ کس در میان نگذارید. علم این موضوع را امروزه کاملاً رد کرده است. شما می توانید هر واژه ثابتی را که دوست دارید انتخاب کنید و همیشه از آن استفاده کنید. 

مراقبه یا مدیتیشن را روزی دوبار صبح و بعد ازظهر و هر بار۲۰ دقیقه انجام دهید 

در مراقبه همه چیز باید طبیعی پیش برود و هیچ قصد و منظوری نباید داشته باشید 

اگر چه مراقبه دستاوردهای فراوانی از جمله بهبود تمرکز دارد اما هنگام انجام تکنیک، مطلقاً نباید انتظار چیزی را داشته باشید. حتی به این فکر نکنید که دارید با قسمتهای عمیق مغز ارتباط برقرار می کنید. فقط تکنیک را به مدت ۲۰ دقیقه انجام دهید و مانترا را تکرار و تکرار کنید. پس هر انتظاری در طول مراقبه ، خود نوعی فکر محسوب می شود که این تفکر با فلسفه انجام مدیتیشن منافات دارد 

فکرهایی که در طول مراقبه به ذهن شما خطور می کند کاملاً طبیعی است. مثلاً شاید حدوداً یک دقیقه از جریان مراقبه شما نگذشته باشد که فکری یا خاطره ای به ذهنتان خطور کند. این کاملاً طبیعی است و مطلقاً نباید جلوی این روند طبیعی را بگیرید. بگذارید فکر، شما را با خود به هر جایی که می خواهد ببرد و دوباره به مانترای خود باز گردید. دوباره فکر ایجاد می شود و دوباره مانترا. همان قدر از تکرار مانترا استقبال کنید که از فکر استقبال می کنید. هر دو را به عنوان یک طبیعت و یک واقعیت بپذیرید.

در طول مراقبه لحظاتی هست که در ذهن شما فقط مانترا وجود دارد و لحظاتی هم هست که می بینید از مانترایتان غافل شده اید و دارید فکر می کنید. لحظاتی وجود دارد که شما در ذهن خود هم مانترا دارید و هم فکر، و سرانجام زمانی پیش می آید که شما نه مانترا دارید نه فکر. همه اینها طبیعی است. چه مانترا، چه فکر، چه فکر و مانترا با هم و چه هیچ کدام. برای همین است که می گویند در مدیتیشن همه چیز طبیعی است. بگذارید با تکرار مانترایی که اراده کرده اید، فکرتان به هر سو که می خواهد برود؛ یا در مانترا غوطه ور شوید یا در فکر، یا در هردو و یا در هیچکدام. تأکید می کنیم هر مقاومتی در مقابل جریانهای فکری که به ذهنتان خطور می کند غلط است. فقط آسوده بنشینید و به تکرار مانترا بپردازید و این را بیست دقیقه ادامه دهید

فکرهایی که به ذهن شما خطور می کند، در حقیقت نوعی پالایش است. این فکرها از قسمتهای عمیق ذهن یا ناخودآگاه یا حافظه بلند مدت به سطح می آیند و خالی می شوند. گاهی اوقات خاطره دیروز، رؤیای فردا و گاهی اوقات رویدادهای گذشته شما به ذهنتان می آیند. بگذارید همه اینها بیرون آیند و درونتان پالایش شود. پس از چند روز تا چند هفته انجام تمرین مداوم این تمرین، به چنان پاکی درون و خلأ ذهنی می رسید که تجربه اش برایتان بسیار جالب و دوست داشتنی است

شرایط محیطی که در آن به انجام مراقبه می پردازید با شرایط ریلکسیشن تفاوتی ندارد. محیطی آرام، نسبتاً ساکت و بی دغدغه 

فرآیند مراقبه

اما ببینیم مراقبه یا مدیتیشن چگونه پالایش ذهن را موجب می شود و درون را از تنشهای عصبی و فشارهای روحی پاک می کند. با تکرار مانترا، کم کم ذهن آسوده و خالی و راحت می شود و به دنبال آن، جسم راحت می شود. وقتی جسم راحت شد و ذهن آسوده بود، شما در یک حالت استراحت عمیق به سر می برید که می گویند این استراحت عمیق دو برابر، مؤثرتر از خواب است

در یک استراحت عمیق، شما به ناخودآگاه دسترسی دارید و با لایه های عمیق مغز مانند خواب که در آن رؤیا می بینید، ارتباط برقرار می کنید. در این آرامش و استراحت عمیق و ارتباط با ناخودآگاه، تنشهای عصبی، فکرهای مزاحم و خصوصاً شاید افکار ناراحت کننده شما از عمق به سطح بیاید. بیرون آمدن این خاطرات، شاید کمی جسم را پر تنش و منقبض کند. این انقباضات عضلانی ذهن را فعال می کند و در نتیجه این فعالیت فکر، تولید می شود. پس از لحظاتی فرو رفتن در فکر، مجدداً به مانترای خود باز می گردید و مانترا ذهن را آسوده می کند و این چرخه مجدداً تکرار می شود. شاید در بیست دقیقه مراقبه یک وعده شما این چرخه چندین بار تکرار شود و این پالایش چندین بار صورت گیرد

مدیتیشن واقعی

عده زیادی از این مسأله نگران هستند که آیا تمرین را درست انجام می دهند یا خیر. علت این نگرانی و وسواس، غالباً بدان خاطر است که شخص درجستجوی انبوهی از جنبه های سحرآمیز است ریلکسیشن و مراقبه یا مدیتیشن تمرینات بسیار ساده و راحت و معمولی هستندکه عمدتاً به هدف آرامش و تمرکز و آگاهی خالص انجام می شود. به هیچ عنوان تصورات عجیب و غریب درباره این تمرینات نداشته باشید و منتظر نباشید که اتفاق خاصی بیفتد. مدیتیشن باید یک روند ساده، آرام، دایمی و همراه با زندگی داشته باشد. مشکل دیگر این است که عده ای ادعا می کنند که نمی توانند در مدیتیشن تمرکز داشته باشند و با ناراحتی می گویند افکار نمی گذارند من در مانترا متمرکز شوم. مجدداً تأکید می کنیم که افکار، بخشی از مدیتیشن هستند. البته به تدریج که تمرین را به طور مستمر انجام می دهید، ذهن شما کمتر متفرق می شود و دیگر از این شاخه به آن شاخه نمی پرد و آن تمرکز فکری که مد نظر شماست به تدریج خود را نشان می دهد

تلفیق ریلکس و مراقبه برای تمرکز

گاهی اوقات ما حتی توصیه می کنیم ریلکسیشن و مدیتیشن را با هم و با کمی تفاوت انجام دهید. ابتدا وارد مرحله ریلکس شوید و این سؤال را به طور ذهنی از باطن خود بپرسید که: “من چه کسی هستم؟”. پاسخ شما این است که “من جسم نیستم.” بر این معنی فکر و تعمق کنید. مجدداً از خود بپرسید: “من چه کسی هستم؟” و پاسخ دهید:”من اضطرابها و هیجانها نیستم.” بر این معنی فکر و تعمق کنید. دوباره سؤالی را مطرح کنید: “من چه کسی هستم؟” جواب این است: “من افکارم نیستم”. بر این معنی فکر و تعمق کنید. سؤال کنید: “من چه کسی هستم؟” “پس من چه کسی هستم؟” و جواب نهایی شما این است: “من یک مرکز شعور ناب هستم.” بر معنی این فراز تعمق و دقت کنید. گاهی اوقات توصیه می شود که هر بار یکی از این سؤالات را از خودتان بپرسید و گاهی می توانید این سؤالات را به همان ترتیبی که گفتیم در یک مراقبه به طور کامل انجام دهید

http://www.leitnerbox.ir/

نظرات 1 + ارسال نظر
آرتور دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:21 ب.ظ

از بابت مطالب زیبایی که زحمت تهیه اونها رو می کشید تشکر می کنم.

واقعا کاربردی و تاثیر گزارند.

سلام دوست خوبم از لطفت همیشگیتون بسیار ممنونمبه دلیل کمی مشغله خیلی نمیتونم آپ کنم ولی همه سعیمو میکنم که مطالب مفید و بهتری براتون بذارم همیشه شاد و پرانرژی باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد